" ه مثل هجرت ، خ مثل خدا "
..
تمام شد
دیگر همه چیز تمام شد ، بانو !
خدام شده بودی ، میون گریه هام
ــ همه وقت ــ
اما ،
از حالا تا به .. .. .. شاید ،
ــ دیگر ــ
نه شعری ، نگاهی وُ
نه چتر کهنه ای ــ حتی ـ
لب هام را نمی گشاید ، برات .
نه ، نه .. گلایه مکن !
ببین .. !
ببین ترانه ، قلم وُ اتاق
هم وزن پنهان شدن ِ دستات نیست ،
حالا ،
توی قایم باشک دلم ؛
وقتی ..
نمی توانستی بگیریم ، هیچ وُ
تنها ،
لب هام بود که
انار می خواست از کودکیت .
دلم را شکانیده ای ،
بس خندیده ایی به اشک هام ،
بی دلیل وُ اکنون ،
پرسش حال و سلام ،
از کدامین قماش شبم ، من .
نه بانو جان ،
ببخش
اما .. اما .. اما ..
دل نگرانی هام را مرهم نیست ،
خنده هات ، امروز وُ
شاید تا نمی دانم کجای ادبیات ،
دیگر ترانه بی ترانه ، همین ! *
* احساس خفه گی می کنم اینجا ، عمیق . باید بروم ، من . به همین زودی ها شاید ، تنها .
سلام حس وحال آنچه که بر تو روا نمی دارم / شاید نامش خسته گی ست اما از دانائی که بیاید برازنده دلت است / صبوری کن عزیز دل شکسته ...
سفرت به خیر /اما/تو دوستی و خدا را....
سلام به تنها خواهر بی وفایم
مدتهاست که ازت خبری ندارم ولی اینو بدون که خیلی دوست دارم
خوبی ؟ .....
باید ببینم اول حال و روز نوشته هات چطوره !:)
...
سلام، امیدوارم معنی آپتون این نباشه که شمام می خواین وبلاگتونو ببندین. اول شیدا خانم. حالام شما...چرا تا غصه ها تموم می شن یا تا غصه ها خیلی زیاد می شن همه وبلاگاشونو می بندن؟ چرا تا ابد نمی نویسین. از هر اتفاقی که میافته...کاش نرین...همه به نوشته هاتون انس گرفتن.
سلام ... من بر عکس تو که اولین بار بهم سر زدی زیاد اومدم اینجا ولی راستش بیشتر برای خوندن کامنتای یارم ... شاید برای اینکه میخواستم بهتر بشناسمش ... اما امروز اومدم که نوشته هاتو بخونم و همه شو خوندم ... همه شو میفهمم ... شاید هنوز از همهش ننوشته باشم ولی همهش عین حرفاییه که تو قلبمه و تو قشنگتر از من تونستی بنویسیشون... ما دخترا صادقانه دل میبندیم ... اما پسرا ... نمی دونم شاید راست میگن که پسرا بر عکس قد و قواره شون دیر بزرگ میشن ... لابد باید کلی دخترو بچزونن بعد مرد بشن و بفهمن عشق بازیچه نیست !!!
اونوقت ما میمونیم و یه دنیا احساس و محبت که پشیمونیم چرا به پاش ریختیم ؟؟؟... نمی دونم نمیدونم شاید یه روز عشق واقعی!!! برگشت ...
هدا جان گفتی الان باید با تمام انرژی به آینده فکر کنم ... زیاد فکر میکنم ولی به جایی نمیرسه ... میترسم ...از اینده ... یکم دیگه برام حرف میزنی؟ منتظرتم ...
شما منو نمیشناسی ..
اگر از عقایدم خوشت میاد به منم یه سر بزن...
این آلودی از من نیست...
لطفن از من دوری نکن.. چون من ...