امروز روزیست که دلم گرفته بود . دلم عجیب گرفته بود . باید چیزی می نوشتم . باید چیزی می گفتم . پس شروع کردم و ..

" روزهام دارد می گذرد . نه یکی ، نه دو تا ، نه سه تا که همه اش دارد از کفم می رود ، به راحتی . امروز خیلی ترسیدم . آنقدر که گریه کردم ،‌ بی بهانه . نه مادر بود و نه ، پدر . تنها بودم ، تنهای تنها . جیغ کشیدم ، بلند بلند . آب خواستم و پناه اما کسی نبود . تو نبودی ، عشق نبود ، فقط سکوت بود و لرزش و لرزش و لرزش .. پا برهنه بودم ، عریان ِ عریان . نه پدر بود که حمایتم کند وُ نه مادر که با صداش ترس هام را بریزد ، توی دایره و آرامش آورد . چقدر سخت بود و ترس آمیز مرگ در تنهایی . انگار هیچ کس را نداشته ای . انگار هیچ کسی تا به حال نبوده ، برات . چشم هام را می بندم که فراموش کنم اما اشک ، اشک ، ‌اشک امان نمی دهد . یادم می آید . یادم می آید تاریکی را ،‌ پله را ،‌ مرگ را . مادر تا آمد ،‌ هراسان به آغوشم کشید . بوسیدم و پدر ، از پشت خط ، همه امیدها را می ریخت توی دامنم و من همه اش از پشت خط بی دلیل ، اشک هام سرایز شد و او بود که دلداریم می داد ، هی . خدا می داند که چه حالی بودم ، وقتی از این همه تنهایی میان غریبه ها ، بازوانم را روی سینه هام گره زدم ، محکم . ترس بود ، شاید . دلتنگی بود ، شاید . تنهایی بود ، شاید . بی کسی بود ،‌ شاید . تمام شد ولی .. تمام شد با درد و حالا دیگر پدر هست ، مادر هست ،‌ عشق هست ، من هستم ، تو هستی ، خدا هست .. خدا هست .. خدا هست . "

* همه ی آهنگاش را دوست دارم ، دیوانه وار . فقط آرامش دارد ،‌ صداش و من با این لحن مهربان و غمگین،‌ دلم برای خیلی چیزها تنگ می شود .. برای خیلی چیزها .

* فرشتگان زندگی و‌ معبودان همیشه صبور ،‌ خانوم کوچولوی خانه تان همه هستی ش را با همه ی وجود به پاتان می ریزد و تا دنیا دنیاست ، کنیز دلداده تان می ماند . زندگی تان را به پام ریختید و من عشق را از ذره ذره ی وجودم به مسلخ می برم ، تنها برای شما . دوستتان دارم ، عاشقانه ، بی بهانه و بی دریغ پدر و مادر یگانه ی من .

نظرات 8 + ارسال نظر
محمد 1385/03/13 ساعت 11:21 ب.ظ http://www.darddel.blogsky.com

سلام
وبلاگ شما رو دیدم مطالبی که نوشتید خیلی زیبا هستند
خیلی خوب قلم میزنید با اجازه شما من این مطلبتون کپی کردم البته نه برای وبلاگم برای خودم آخه خیلی قشنگ بود
اگه تونستید به وبلاگ من هم یه سر بزنید خوشحال میشم منتظر نظرات شما هستم.
با ارزوی روزهای توام با موفقیتبرای شما وخوانواده شما

محمد 1385/03/13 ساعت 11:27 ب.ظ http://www.darddel.blogsky.com

سلام
یه سوال هم از شما داشتم اگه ممکنه منو راهنمایی کنید
میخام برای موضوعات وبلاگم عکس بندازم اما نمیشه یعنی میشه اما عکس ضربدر میفته اگه میدونید به من هم بگید
در ضمن عکسها رو از سایتها بر میدارم از وبلاگ نیست
ممنون میشم

شیدا 1385/03/14 ساعت 12:49 ق.ظ http://www.javabet.persianblog.com

غمتو نبینم خانوم کوچولوی من

پسز شجاع 1385/03/16 ساعت 04:44 ق.ظ

سلام خانوم کوچولو لذت بردم از متنتون پاینده باشید

پسرک تنها 1385/03/16 ساعت 11:58 ب.ظ http://asemanesaf.tk

...

مهدی 1385/03/17 ساعت 08:31 ق.ظ

سلام
همه ی آهنگاش را دوست دارم ، دیوانه وار خیلی زیبا بود

سپاس آن معلمی که به من اندیشیدن را آموخت، نه اندیشه ها را. منتظر دیدن نظرت هستم.

رویا 1385/03/19 ساعت 09:01 ق.ظ http://roya-23.blogfa.com

سلام هدا.
عزیز من.
دلم برات تنگه .واسه نوشته هات.واسه حرفات.واسه روزهای با هم بودن تو دانشگاه.واسه اون روزای بی ریا.
می دونم با این پیوند محکم خودمون هیچ وقت تنهات نمی ذارم.
دیشب باهات حرف زدم.اما باز دلم برات تنگه
امروزدلم هوای اینجا رو کرد
خیلی دوست دارم دختر دریا..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد