و آن گاه ،
احساس سرانگشتان نیاز کسی را جستن 
در زمان و مکان ، به مهربانی :
" ــ من این جا هستم ! " 
پچپچه ایی که غلتا غلت تکرار می شود 
تا دور دست های لامکانی .

* توی چشمای من نگاه کن .. نگات چقدر غمگین و خسته ست ،‌ عزیز دلم .. بابای بارون من که بزرگترین تنهایی های دنیا رو تحمل کرده و خم به ابروش نیاورده .. بابای بارون من ، اونقدر آروم و مهربونه که فرشته ها هم جلوی استقامتش تعظیم می کنن و لبخند می زنن .. دوست دارم حالا که پیشم نیستی ، حالا که تقدیر نخواست با هم بمونیم ، تلاش کنی که خوشبخت بشی و امیدوار . دوباره شروع کن به محبت کردن به هرکی که پیشته و دوستت داره . سارا رو با یه حرف روشن ،‌ فاخره رو با یه لبخند عمیق شاد کن . منم توی خاطره هات یه جایی ته قلبت جا بده و امیدوار باش یه روزی که خدا خودش وعده ش رو به همه داده ، باهم باشیم و خوشبخت اما حالا زندگی رو ، عشق رو ، محبت رو ، فردا رو در کسایی ببین که واسه یک لحظه شادی تو ،‌ همه ی تلاششون امید دادن به نگاه سرد و خسته ی توست ، عزیز دلم . اگه تو خوشبخت باشی ، منم شادم . اگه تو بخندی ،‌ منم از خنده ی تو احساس زنده بودن می کنم . دوست دارم از همین حالا تمنای یه تحول رو توی نگاه ببینم . توی چشمای من نگاه کن و قول بده همیشه حرف های من رو ملکه ی ذهنت کنی " اگه تا روز قیامت .. داشتنت .. اگه جای تو .. می گذرم از .. می رسم هر جا که .. نه فقط .. مرهمی رو .. سرسپرده ی تو .. " شب خوش ، مهربون من .

نظرات 4 + ارسال نظر
ندا 1384/08/09 ساعت 04:58 ق.ظ http://mordab.blogsky

سلام هدی جونم.از خوندن نوشته هات بد رقم حالم گرفت.انشا الله زودتر همه چیز درست بشه.امیدوار باش عزیزم

سلام
وبلاگ قشنگی داری موسیقی قبلی وب من همین بود.....
راستی نوشته ها از خودته؟ خوشحال میشم به کلبه درویشی......
موفق باشید
یا نور

نمیدونم نمیدونم نمیدونم سکوتم از رضایت نیست

مصیبت 1384/08/10 ساعت 10:55 ق.ظ http://mosibat.blogfa.com

سلام
وبلاگ قشنگی دارین
خوشحال میشم به منم سری بزنین
و نظرتونو در مورد تبادل لینک و لوگو بدین
موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد